سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فقر فهم

ارسال شده توسط رحیم خلیل زاده شرف آبادی در 91/11/23:: 11:48 عصر

پسر گرسنه اش است ، شتابان به طرف یخچال می رود...

در یخچال را باز می کند،

عرق شرم بر پیشانی پدر می نشیند...

پسرک این را می داند،

دست می برد بطری آب را بر می دارد،

کمی آب در لیوان می ریزد،

صدایش را بلند می کند: " چقدر تشنه بودم! "

ولی پدر این را می داند پسر کوچولویش چقدر بزرگ شده است





بازدید امروز: 37 ، بازدید دیروز: 12 ، کل بازدیدها: 124145
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ